نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

1494
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

    سلام به همراهان عزیز
    مدت خیلی زیادیه که دچار تنش و همچنین انتخاب های غلطی شدم
    بار روانی زیادی رو دوشمه و الان واقعا تنهام..
    تنهاییم کاملا انتخاب خودم بوده و خودم خواستم که اینجور باشه
    همش اضطراب دارم،نا آرومم و فوق العاده بی انگیزه.
    قبل ازینکه بخام تنها باشم..به روزهایی که از تنهاییم لذت میبردم فکر میکردم..
    ولی الان که تنهام واقعا روزی ده بار ارزوی مرگ میکنم.
    حتی فکر خودکشی!هرچند جراتشو ندارم ولی بهش فکر میکنم..
    زندگیم پر از اشتباهات جور واجور و کلی ماجراهای تلخه...میخاستم تنها باشم تا زندگیمو از اول شروع کنم
    اما الان واقعا حالم بده‌‌.
    مصرف داروهم دارم..فلوکسامین مصرف میکنم..
    مشاوره هم میرفتم ولی لحظه ای کمکم میکرد..

    واقعا گیجم و مضطرب

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام به همراهان عزیز
    مدت خیلی زیادیه که دچار تنش و همچنین انتخاب های غلطی شدم
    بار روانی زیادی رو دوشمه و الان واقعا تنهام..
    تنهاییم کاملا انتخاب خودم بوده و خودم خواستم که اینجور باشه
    همش اضطراب دارم،نا آرومم و فوق العاده بی انگیزه.
    قبل ازینکه بخام تنها باشم..به روزهایی که از تنهاییم لذت میبردم فکر میکردم..
    ولی الان که تنهام واقعا روزی ده بار ارزوی مرگ میکنم.
    حتی فکر خودکشی!هرچند جراتشو ندارم ولی بهش فکر میکنم..
    زندگیم پر از اشتباهات جور واجور و کلی ماجراهای تلخه...میخاستم تنها باشم تا زندگیمو از اول شروع کنم
    اما الان واقعا حالم بده‌‌.
    مصرف داروهم دارم..فلوکسامین مصرف میکنم..
    مشاوره هم میرفتم ولی لحظه ای کمکم میکرد..

    واقعا گیجم و مضطرب
    سلام

    راستش نمیتونم بگم حالتون قابل درکه چون معمولا افراد دلیل اصلی ناراحتیشونو نمیتونن بگن و حتی اگه میگفتین بازم ما جای شما نیستیم ولی بهرحال چیزی که مشخصه بچه های این انجمن هر کدومشون به دلایلی احساس تنهایی دارن.
    بنظر میاد این احساس تنهایی در روزگار ما یه درد مشترک بین اغلب مردم هست، دلیلشو من در توجه نکردن مردم به مشکلات و نیازهای همدیگه میدونم.
    با این حال صبور بودن بهتر از متمایل شدن به درونگرایی و افسردگیه.

  3. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

    با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز
    با توجه به افکار به شدت منفی و مخربی که دارید احساسات شما کاملا قابل درک است.
    درباره مشکلات خودتان توضیح زیادی نداده اید اما به طور کلی در مواجهه با مشکلات زندگی آنچه اهمیت دارد شیوه حل مساله و مقابله ما با آنها است.
    اگر یک شیوه مرور مداوم مسائل و سختی ها و استباهات گذشته و آثار مخرب و آسیب آنها بر ما باشد، مدام در سیکل معیوب احساس منفی و فکر منفی گیر خواهیم افتاد و جز اینکه انرژی روانی و ذهنی زیادی در ما به هدر برود، نتیجه دیگری عایدمان نخواهد شد و مشکلاتمان هم همواره پابرجا خواهند ماند.
    شاید اغلب افراد به صورت اوتوماتیک وار بیشتر گرایش به این سبک داشته باشند بدون اینکه خودشان از این مسئله و آسیب ها و معایب این شیوه آگاه باشند.
    نوع دیگر که درواقع کارآمد است و این است که با رویکردی به مشکلات نگاه کنیم که بتواند ما را به ست حل مسئله سوق بدهد.
    به این ترتیب که به جای تمرکز به ابعاد مشکل، به این فکر توجه کنیم که چگونه می توانیم مشکل موجود را حل کنیم و چه گزینه هایی پیش رو داریم، چه منابعی داریم و چه توانمندی هایی را لازم است در این مسیر به دست آوریم.
    به این ترتیب درجا نخواهیم زد و مدام در اثرات منفی مشکلاتمان و افکار خودمان غرق نواهیم شد بلکه تعیین کننده مسیر ما خواهیم بود که با انتخاب افکار کارآمد، به آنها می پردازیم.
    در این مسیر مهم است در ابتدا مسئله را درست تشخیص دهیم و تعریف نسبتا دقیقی بتوانیم از آن برای خودمان داشته باشیم تا به دنبال آن در مرحله بعد بتوانیم گزینه های موجود را در نظر گرفته و مناسبترین آن را در شرایط موجود انتخاب کنیم.
    حالا اگر ما مدت زمان زیادی غرق در افکار و احساسات منفی آن بوده باشیم به شدت خلق افت پیدا کرده و متاسفان انرژی برای اقدام موثر نخواهیم داشت و نیاز به کمک حرفه ای داریم تا فردی متخصص بتواند درانتخاب مسیر درست راهنمایی و هدایتمان کند.
    حالتی که شما اکنون در آن گرفتار شده اید به نظر می رسد همین باشد.
    اگرچه عنوان کردید دارو مصرف می کنید و از جلسات مشاوره هم تا کنون استفاده کرده اید اما اثر مقطعی داشت است.
    بهتر است این نکته را مدنظر داشته باشید که پروسه درمان و رواندرمانی ممکن است کمی زمانبر باشد (که با توجه به رویکرد متخصص و شدت و مدت بیماری و اطلاعات تشخیصی متغیر است) و نیازمند فرصت است.
    آن تاثیری که شما از آن صحبت کردید احتمالا به خاطر روند جلسات و ارتباطات خوبی است که بین درمانگر و مراجع شکل می گیرد و اثر واقعی را باید در آخر پروسه درمان دید و مورد ارزیابی قرار داد.
    بنابراین با توجه به شدت خلق پایین در شما و افکار خودکشی و به شدت آزاردهنه ای که دارید به شما توصیه می شود حتما برای دریافت درمان اقدام نمایید.
    دربرابر تلاش در برای بهبود خودتان متعهد باشید و با تکمیل پروسه درمان و انجام راهکارهایی که توسط مشاور یا روانشناستان دریافت می کنید، حتما دوره درمان را کامل کنید و پیگیری های بعد از آن را هم انجام دهید.
    چرا که گاهی ما هرزگاهی درگیر این اختلال خلقی می شویم و باید همواره حواسمان به خودمان باشد و فراموش نکنیم که کسی جز خودمان مسئول مستقیم مراقبت از خودمان و برآوردن نیازها و حرکت موثر در مسیر آنچه می خواهیم و یک زندگی با معنا و هدفمند نخواهد بود.
    ویرایش توسط moshaver-editor : 03-19-2020 در ساعت 04:57 PM

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    راستش نمیتونم بگم حالتون قابل درکه چون معمولا افراد دلیل اصلی ناراحتیشونو نمیتونن بگن و حتی اگه میگفتین بازم ما جای شما نیستیم ولی بهرحال چیزی که مشخصه بچه های این انجمن هر کدومشون به دلایلی احساس تنهایی دارن.
    بنظر میاد این احساس تنهایی در روزگار ما یه درد مشترک بین اغلب مردم هست، دلیلشو من در توجه نکردن مردم به مشکلات و نیازهای همدیگه میدونم.
    با این حال صبور بودن بهتر از متمایل شدن به درونگرایی و افسردگیه.
    خب من خیلی میترسم...
    حتی میترسم از خودم یبار بیخود بشم و کار دست خودم بدم

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط moshaver-editor نمایش پست ها
    با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز
    با توجه به افکار به شدت منفی و مخربی که دارید احساسات شما کاملا قابل درک است.
    درباره مشکلات خودتان توضیح زیادی نداده اید اما به طور کلی در مواجهه با مشکلات زندگی آنچه اهمیت دارد شیوه حل مساله و مقابله ما با آنها است.
    اگر یک شیوه مرور مداوم مسائل و سختی ها و استباهات گذشته و آثار مخرب و آسیب آنها بر ما باشد، مدام در سیکل معیوب احساس منفی و فکر منفی گیر خواهیم افتاد و جز اینکه انرژی روانی و ذهنی زیادی در ما به هدر برود، نتیجه دیگری عایدمان نخواهد شد و مشکلاتمان هم همواره پابرجا خواهند ماند.
    شاید اغلب افراد به صورت اوتوماتیک وار بیشتر گرایش به این سبک داشته باشند بدون اینکه خودشان از این مسئله و آسیب ها و معایب این شیوه آگاه باشند.
    نوع دیگر که درواقع کارآمد است و این است که با رویکردی به مشکلات نگاه کنیم که بتواند ما را به ست حل مسئله سوق بدهد.
    به این ترتیب که به جای تمرکز به ابعاد مشکل، به این فکر توجه کنیم که چگونه می توانیم مشکل موجود را حل کنیم و چه گزینه هایی پیش رو داریم، چه منابعی داریم و چه توانمندی هایی را لازم است در این مسیر به دست آوریم.
    به این ترتیب درجا نخواهیم زد و مدام در اثرات منفی مشکلاتمان و افکار خودمان غرق نواهیم شد بلکه تعیین کننده مسیر ما خواهیم بود که با انتخاب افکار کارآمد، به آنها می پردازیم.
    در این مسیر مهم است در ابتدا مسئله را درست تشخیص دهیم و تعریف نسبتا دقیقی بتوانیم از آن برای خودمان داشته باشیم تا به دنبال آن در مرحله بعد بتوانیم گزینه های موجود را در نظر گرفته و مناسبترین آن را در شرایط موجود انتخاب کنیم.
    حالا اگر ما مدت زمان زیادی غرق در افکار و احساسات منفی آن بوده باشیم به شدت خلق افت پیدا کرده و متاسفان انرژی برای اقدام موثر نخواهیم داشت و نیاز به کمک حرفه ای داریم تا فردی متخصص بتواند درانتخاب مسیر درست راهنمایی و هدایتمان کند.
    حالتی که شما اکنون در آن گرفتار شده اید به نظر می رسد همین باشد.
    اگرچه عنوان کردید دارو مصرف می کنید و از جلسات مشاوره هم تا کنون استفاده کرده اید اما اثر مقطعی داشت است.
    بهتر است این نکته را مدنظر داشته باشید که پروسه درمان و رواندرمانی ممکن است کمی زمانبر باشد (که با توجه به رویکرد متخصص و شدت و مدت بیماری و اطلاعات تشخیصی متغیر است) و نیازمند فرصت است.
    آن تاثیری که شما از آن صحبت کردید احتمالا به خاطر روند جلسات و ارتباطات خوبی است که بین درمانگر و مراجع شکل می گیرد و اثر واقعی را باید در آخر پروسه درمان دید و مورد ارزیابی قرار داد.
    بنابراین با توجه به شدت خلق پایین در شما و افکار خودکشی و به شدت آزاردهنه ای که دارید به شما توصیه می شود حتما برای دریافت درمان اقدام نمایید.
    دربرابر تلاش در برای بهبود خودتان متعهد باشید و با تکمیل پروسه درمان و انجام راهکارهایی که توسط مشاور یا روانشناستان دریافت می کنید، حتما دوره درمان را کامل کنید و پیگیری های بعد از آن را هم انجام دهید.
    چرا که گاهی ما هرزگاهی درگیر این اختلال خلقی می شویم و باید همواره حواسمان به خودمان باشد و فراموش نکنیم که کسی جز خودمان مسئول مستقیم مراقبت از خودمان و برآوردن نیازها و حرکت موثر در مسیر آنچه می خواهیم و یک زندگی با معنا و هدفمند نخواهد بود.
    ممنونم ازتون
    واقعا علاقه دارم به جلسات روانشناسیم
    ولی متاسفانه وقفه توش افتاده.
    الان با قرص ارومم
    ولی نمیدونم و واقعا میترسم که اگه یه روز قرص نخورم یا قرصام و مدیتیشنی که بلدم روم جواب نده چکاری ممکنه انجام بدم..
    میترسم کارای خطرناک بکنم که به خودمو و اطرافیانم لطمه بزنه

  7. بالا | پست 6


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : اضطراب،ناآرامی و بی انگیزه بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    خب من خیلی میترسم...
    حتی میترسم از خودم یبار بیخود بشم و کار دست خودم بدم
    بنظرم تنها بودن اونقدرام بد نیست.
    با اینکه از تنهایی خوشتون نمیاد این تنهایی رو برا خودتون یه تایم استراحت و تنفس فرض کنید و ازش متنفر نشید تا حس و حالتون کم کم نرمال بشه بتونید بعد از مدتی وارد روابط مورد علاقتون بشید.

  8. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. افسردگی و بی انگیزگی بعد از ازدواج
    توسط amoofaraz در انجمن عدم تفاهم
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 12-17-2015, 12:36 AM
  2. افسردگی و نداشتن انگیزه برای زندگی
    توسط zohreh.s در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 12-14-2015, 03:57 PM
  3. کاربر برتر مشاور در ماه آذر 94 (جایزه یک ربع سکه)
    توسط farokh در انجمن انتخاب کاربر برتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-28-2015, 12:12 AM
  4. نداشتن انگیزه به ادامه زندگی
    توسط nasimilad در انجمن افسردگی
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 11-10-2015, 09:07 PM
  5. کاربر برتر مشاور در ماه فروردین 94 (جایزه یک ربع سکه)
    توسط farokh در انجمن انتخاب کاربر برتر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 05-15-2015, 01:10 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد